معنی بری هادائن - جستجوی لغت در جدول جو
بری هادائن
چرخاندن و سرخ کردن و تفت دادن
ادامه...
چرخاندن و سرخ کردن و تفت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بله هادائن
جواب مثبت پدر و مادر عروس به خواستگار
ادامه...
جواب مثبت پدر و مادر عروس به خواستگار
فرهنگ گویش مازندرانی
چرا هادائن
چراندن
ادامه...
چراندن
فرهنگ گویش مازندرانی
زرت هادائن
گوزیدن
ادامه...
گوزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کرس هادائن
پناه گرفتن، رماندن و هدایت حیوانات وحشی به نقطه ای که در
ادامه...
پناه گرفتن، رماندن و هدایت حیوانات وحشی به نقطه ای که در
فرهنگ گویش مازندرانی
کره هادائن
به اجاره دادن، کرایه دادن
ادامه...
به اجاره دادن، کرایه دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
بل هادائن
بلعیدن
ادامه...
بلعیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
برق هدائن
جلا دادن، برق انداختن
ادامه...
جلا دادن، برق انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بره هادان
سرخ کردن، تفت دادن، تفت دادن گوشت و سبزی به اندازه ای
ادامه...
سرخ کردن، تفت دادن، تفت دادن گوشت و سبزی به اندازه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
بغ هادائن
بخار دادن، بخور دادن سر و صورت به منظور درمان بعضی بیماری
ادامه...
بخار دادن، بخور دادن سر و صورت به منظور درمان بعضی بیماری
فرهنگ گویش مازندرانی
تر هادائن
ترشح ادرار و اسهل
ادامه...
ترشح ادرار و اسهل
فرهنگ گویش مازندرانی
در هادائن
رها کردن حیوانات یا پرنده، خارج کردن باد شکم
ادامه...
رها کردن حیوانات یا پرنده، خارج کردن باد شکم
فرهنگ گویش مازندرانی